مشارکت جامعه محلی دربحث «گردشگری تاریخی وروستایی» برای مردم قشم درآمدزایی میکند.

 

مدیر میراث فرهنگی و گردشگری منطقه آزاد قشم در گفتگو با خبرنگارن بر لزوم راه اندازی موزه در جزایر سه گانه و بهره گیری از مردم در نگهداری و زنده نگه داشتن میراث فرهنگی تاکید کردوگفت:

خیلی ساده است، ما اولین کاری که بایستی بکنیم مشارکت جامعه محلی است. ساماندهی همه ی محوطه های تاریخی مان است. من تاکید می کنم نه در بخش خیلی تخصصی بلکه در بخش هایی که جامعه ی محلی توانایی آن را دارد، به خودشان واگذار کنیم. چه اتفاقی می افتد؟ شغل به وجود می آید، شما تصور کنید ما یکی از این محوطه ها را در یک فصلی بخواهیم ساماندهی کنیم اشتغال بوجود می آید.  دوماً ما از دانش بومی مردم استفاده می کنیم که با استفاده از این دانش، محوطه را بهتر می توانیم ساماندهی بکنیم. ما اگر نفهمیم ساروج را چگونه ساخته اند نمی توانیم یک محوطه را خوب ساماندهی بکنیم؛ سومین منفعت این است که ما بایستی مدیریت و نگهداری محوطه های تاریخی را به جامعه ی محلی بدهیم، چون اگر این کار را انجام بدهیم جامعه ی محلی خودش را از آن محوطه جدا نمی بیند. وقتی ما گمرک تاریخی باسعیدو را ساماندهی کنیم اگر مدیریت آن را به دهیاری و شورا و جامعه ی محلی بدهیم،  از آن منفعت اقتصادی به دست می آورد و جامعه ی محلی منتفع می شود.

 

 و مسئله خوبی که برای دولت به وجود می آید عدم پرداخت هزینه نظارتی است، نظارت و نگهداری سازه های تاریخی هزینه ی بالایی دارد. اصلاً ما چرا مردممان را فراموش می کنیم، مردم ما یک پتانسیل بالایی دارند، خودشان کار را انجام می دهند، ما فقط نظارت می کنیم، مشورت می کنیم و بعد محوطه را به خودشان می دهیم. شما تصور کنید ما در گمرک تاریخی سوزا یک موزه درست کنیم، چقدر از افراد تحصیل کرده آن به عنوان موزه دار جذب خواهند شد؟ شما تصور کنید در کنار هر روستا یک موزه ی کوچک روستایی ایجاد کنیم، آن وقت چه تحولی در اشتغال جامعه ی محلی ایجاد خواهد شد و طبعاً بالا رفتن غرور و افتخار مردم را به دنبال خواهد شد.

 

 

چرا در بحث گردشگری علیرغم فرهنگ غنی  و آثاری همچون بادگیرها و… که در روستاها وجود دارد توجهی به گردشگری روستایی در قشم نشده است؟

 

دشتی زاده در پایخ به این سوال اظهار کرد: بر می گردم به همان چالش و نقص میراث فرهنگی در قشم، که از اواخر سال ۸۹ در واقع تاسیس شد. من کاری به بادگیر ندارم گسترده تر فکر کنیم بادگیر بخشی از معماری روستاهاست، وقتی گردشگری افتخارش وجود چادرهای رنگارنگ در خیابان ها به طور کامل غیر ساماندهی باشد توقعی هم نمی رود که به روستاها توجه شود. اصلاً هجوم گردشگر به شهر قشم و شهر درگهان و به وجود آوردن این همه مشکلات برای مردم یک چالش است، این یک امتیاز نیست، امتیاز زمانی است که گردشگران پراکنش منطقی و معتدل به تمامی جزیره ی قشم داشته باشند و مردم از ورود گردشگر منفعت اقتصادی بگیرند.  هجوم آوردن بدون رعایت خیلی از مسائل بهداشتی و امنیتی که برای ما بوجود می آورد نمی تواند یک امتیاز باشد.

 

 وی در ادامه گفت:گردشگران سرگردان هجوم می آورد به شهر قشم و درگهان، گردشگر قشم، دو تا بازار را می چرخد یا با ماشین از کنار روستاهای قشم رد می شود و زباله اش را می اندازد توی روستا، آخه گناه این روستایی چیست؟ این روستایی هم باید از گردشگر استفاده ببرد، گردشگر باید بیاید در روستا، هم روستایی استفاده ببرد و هم گردشگر. گردشگر از فضای زیبای روستایی، از آن معماری روستایی از بادگیر، از آن آب انبارهای خوب و از همه ی این ها باید لذت ببرد.

 

وی افزود: تعداد بیش از ۶۰ روستا در  جزیره قشم وجود دارد. متاسفانه خیلی از این روستاها دارند از جمعیت تهی می شوند  و نابرابری اجتماعی و پدیده ی قاچاق وجود دارد. این همه پراکندگی روستاها تعدد و تنوع روستاها، نزدیکی روستاها به خیلی از محوطه های تاریخی و پدیده های زمین شناسی و جغرافیایی از ویژگی های شاخص گردشگری در روستاهای قشم است.

 

 دشتی زاده دخصوص فرهنگ مردمان جزیره ی قشم بیان کرد:مهمترین ویژگی های فرهنگی و تاریخی  مردم جزیر ه قشم، مهمان نوازی مردم است که ما باید صدسال زحمت بکشیم تا فرهنگ مهمان نواز و بیگانه نوازی را ایجاد کنیم، ولی جزیرتی این فرهنگ را دارد، کسی هم به آن توجه نمی کند، البته سوء استفاده می کنند تا توجه؛ من با صراحت می گویم در روزهای نوروز می توان با برنامه های جشنواره شبانه، گردشگری شب را تقویت بخشید. متاسفانه در این روزها و روزهای مطلوب برای گردشگر، روستایی قشمی از گردشگر فقط زباله را دریافت می کند، و فرهنگ غیر متناجس، مثلاً یک گردشگر با یک تیپ عجیب و غریبی می آید و فرهنگ روستایی قشمی را به هم می ریزد، هیچ احترام و هیچ توازن فرهنگی هم وجود ندارد

خیلی ساده است، ما اولین کاری که بایستی بکنیم مشارکت جامعه محلی است. ساماندهی همه ی محوطه های تاریخی مان است. من تاکید می کنم نه در بخش خیلی تخصصی بلکه در بخش هایی که جامعه ی محلی توانایی آن را دارد، به خودشان واگذار کنیم. چه اتفاقی می افتد؟ شغل به وجود می آید، شما تصور کنید ما یکی از این محوطه ها را در یک فصلی بخواهیم ساماندهی کنیم اشتغال بوجود می آید.  دوماً ما از دانش بومی مردم استفاده می کنیم که با استفاده از این دانش، محوطه را بهتر می توانیم ساماندهی بکنیم. ما اگر نفهمیم ساروج را چگونه ساخته اند نمی توانیم یک محوطه را خوب ساماندهی بکنیم؛ سومین منفعت این است که ما بایستی مدیریت و نگهداری محوطه های تاریخی را به جامعه ی محلی بدهیم، چون اگر این کار را انجام بدهیم جامعه ی محلی خودش را از آن محوطه جدا نمی بیند. وقتی ما گمرک تاریخی باسعیدو را ساماندهی کنیم اگر مدیریت آن را به دهیاری و شورا و جامعه ی محلی بدهیم،  از آن منفعت اقتصادی به دست می آورد و جامعه ی محلی منتفع می شود.

 

 و مسئله خوبی که برای دولت به وجود می آید عدم پرداخت هزینه نظارتی است، نظارت و نگهداری سازه های تاریخی هزینه ی بالایی دارد. اصلاً ما چرا مردممان را فراموش می کنیم، مردم ما یک پتانسیل بالایی دارند، خودشان کار را انجام می دهند، ما فقط نظارت می کنیم، مشورت می کنیم و بعد محوطه را به خودشان می دهیم. شما تصور کنید ما در گمرک تاریخی سوزا یک موزه درست کنیم، چقدر از افراد تحصیل کرده آن به عنوان موزه دار جذب خواهند شد؟ شما تصور کنید در کنار هر روستا یک موزه ی کوچک روستایی ایجاد کنیم، آن وقت چه تحولی در اشتغال جامعه ی محلی ایجاد خواهد شد و طبعاً بالا رفتن غرور و افتخار مردم را به دنبال خواهد شد.

 

 

چرا در بحث گردشگری علیرغم فرهنگ غنی  و آثاری همچون بادگیرها و… که در روستاها وجود دارد توجهی به گردشگری روستایی در قشم نشده است؟

 

دشتی زاده: بر می گردم به همان چالش و نقص میراث فرهنگی در قشم، که از اواخر سال ۸۹ در واقع تاسیس شد. من کاری به بادگیر ندارم گسترده تر فکر کنیم بادگیر بخشی از معماری روستاهاست، وقتی گردشگری افتخارش وجود چادرهای رنگارنگ در خیابان ها به طور کامل غیر ساماندهی باشد توقعی هم نمی رود که به روستاها توجه شود. اصلاً هجوم گردشگر به شهر قشم و شهر درگهان و به وجود آوردن این همه مشکلات برای مردم یک چالش است، این یک امتیاز نیست، امتیاز زمانی است که گردشگران پراکنش منطقی و معتدل به تمامی جزیره ی قشم داشته باشند و مردم از ورود گردشگر منفعت اقتصادی بگیرند.  هجوم آوردن بدون رعایت خیلی از مسائل بهداشتی و امنیتی که برای ما بوجود می آورد نمی تواند یک امتیاز باشد.

 

 گردشگران سرگردان هجوم می آورد به شهر قشم و درگهان، گردشگر قشم، دو تا بازار را می چرخد یا با ماشین از کنار روستاهای قشم رد می شود و زباله اش را می اندازد توی روستا، آخه گناه این روستایی چیست؟ این روستایی هم باید از گردشگر استفاده ببرد، گردشگر باید بیاید در روستا، هم روستایی استفاده ببرد و هم گردشگر. گردشگر از فضای زیبای روستایی، از آن معماری روستایی از بادگیر، از آن آب انبارهای خوب و از همه ی این ها باید لذت ببرد.

 

 تعداد بیش از ۶۰ روستا در  جزیره قشم وجود دارد. متاسفانه خیلی از این روستاها دارند از جمعیت تهی می شوند  و نابرابری اجتماعی و پدیده ی قاچاق وجود دارد. این همه پراکندگی روستاها تعدد و تنوع روستاها، نزدیکی روستاها به خیلی از محوطه های تاریخی و پدیده های زمین شناسی و جغرافیایی از ویژگی های شاخص گردشگری در روستاهای قشم است.

 

 مهمترین ویژگی های فرهنگی و تاریخی  مردم جزیر ه قشم، مهمان نوازی مردم است که ما باید صدسال زحمت بکشیم تا فرهنگ مهمان نواز و بیگانه نوازی را ایجاد کنیم، ولی جزیرتی این فرهنگ را دارد، کسی هم به آن توجه نمی کند، البته سوء استفاده می کنند تا توجه؛ من با صراحت می گویم در روزهای نوروز می توان با برنامه های جشنواره شبانه، گردشگری شب را تقویت بخشید. متاسفانه در این روزها و روزهای مطلوب برای گردشگر، روستایی قشمی از گردشگر فقط زباله را دریافت می کند، و فرهنگ غیر متناجس، مثلاً یک گردشگر با یک تیپ عجیب و غریبی می آید و فرهنگ روستایی قشمی را به هم می ریزد، هیچ احترام و هیچ توازن فرهنگی هم وجود ندارد.

 

 در صورتی که این گردشگر مطمئناً مایل است در روستاهای قشم زیر بادگیر بخوابد و غذای قشمی را بخورد، لباس زیبای سنتی قشمی را ببیند، هنر و صنایع دستیو حنایش را در روستاها ببیند؛ ما واقعاً با این ها مشکلی داریم؟ این ها پتانسیل های گردشگری هستند.

 

 معماری قشم یک معماری کاملاً بومی است و متناسب با محیط اینجا، بادگیرها، آب انبارهای زیبا این ها همه امکان گردشگری دارند درخت های زیبایی که در جای جای جزیره وجود دارند، چرا ما درختان غیر بومی را داریم هل می دهیم اینجا، آن هم بدون کارشناسی؛ مگر  درختان کنار، چریش، چوچ، گاروم زنگی و… مشکلش چیه؟ مگر این ها سم دارند؟  چند وقت پیش صحبتی با دوست خوبم مهندس سید محمد هاشم داخته مدیر توانای محیط زیست داشتم و ایشان گفتند تمامی قسمت های درختان بومی از برگ، تنه، شاخه، میوه و ریشه ی آن قابل استفاده است؛ ولی در جزیره ی قشم  تنها درختان کنارکارپوس وجود دارد که هرساله سرشاخه های آن قطع و دور ریخته می شوند. در شهر قشم پرنده بسیار کم به چشم می خورد چون گیاهان بومی و منبع تغدیه وجود ندارد.

 

 به طور کلی این همه جانوران زیبا و ارزشمند، لاک پشت ها، دلفین ها و این همه پرندگان مهاجر را، که همه را کنار روستاهایمان داریم.