موضع گروه های تکفیری در قبال جنگ غزه…سوالات مشروع!

زمانی که جنگ در نوار غزه آغاز شد، بسیاری از کسانی که در معرض برنامه‌ریزی مجدد رسانه‌ها قرار گرفته بودند و اقدامات «گروه‌های تکفیری» را توجیه می‌کردند و جنایات آنها را مشروعیت می‌دادند، انتظار داشتند که این گروه‌ها به کمک نوار آسیب‌دیده بیایند. شمشیرهای خود را از غلاف درآورند و مبارزان خود را علیه «اسرائیل» بسیج کنند .

زمانی که جنگ در نوار غزه آغاز شد، بسیاری از کسانی که در معرض برنامه‌ریزی مجدد رسانه‌ها قرار گرفته بودند و اقدامات «گروه‌های تکفیری» را توجیه می‌کردند و جنایات آنها را مشروعیت می‌دادند، انتظار داشتند که این گروه‌ها به کمک نوار آسیب‌دیده بیایند. شمشیرهای خود را از غلاف درآورند و مبارزان خود را علیه «اسرائیل» بسیج کنند .
منطقه عربی و اسلامی در سال های گذشته شاهد جنگ ها و درگیری های فراوانی بوده است که بیشتر آنها زخم های عمیقی در پیکر خسته و خونین ملت، افزایش تفرقه و اختلاف بین مردم یک ملت و ایجاد دشمنان جدید از دشمن اصلی و مرکزی ملت (صهیونیستی)منجر شده است.

گروه‌های رزمنده در اکثر این جنگ‌ها که برخی آن‌ها را داخلی توصیف می‌کردند، دارای شخصیت «اسلامی» یا همان‌طور که بسیاری از مورخان آن‌ها را «تکفیری» توصیف می‌کنند، داشتند که این گروه‌ها نام‌های مختلف، برنامه‌های متعدد و اغلب وفاداری‌های متفاوت داشتند. جنگ‌های داخلی را رهبری می‌کرد، ویران می کرد، مرتکب قتل‌عام‌ها و جنایات مذموم می شد و در نبردهای خود از ابزارهای کثیف بسیاری استفاده می کرد که از دین و آداب و رسوم به دور بود.

پشت سر این گروه‌ها، کشورها و امپراتوری‌های بزرگی قرار داشتند که لزوماً از نظر مساحت، تاریخ، تمدن یا حتی تأثیر بر رویدادهایی که در سطح جهانی یا منطقه‌ای رخ می‌دهند، بزرگ نبودند، بلکه بزرگ‌تر بودند، زیرا آنها صاحب نهادهای رسانه‌ای بزرگی بودند که موفق به ایجاد یک افکار عمومی عرب و اسلامی تأثیرگذار بوده و حتی بارها توانسته بودند با دروغ ها و جعلیاتی که منتشر می کرند، کشورها و رژیم ها را سرنگون کنند و میلیون ها نفر را فریب داده و میلیون ها نفر را شستشوی مغزی دهند.

علاوه بر رسانه‌ها، کشورهای دیگری که از گروه‌های جنگی حمایت می‌کردند، دارای خزانه‌های پول، طلا و نقره بودند که قایق‌های تفریحی مدرنی که در اختیار رهبران و شاهزادگانشان بود و در آن‌ها بین آبراه‌های سراسر جهان پرسه می‌زدند. خود را سرگرم کنند یا بخشی از آنچه را که دستان آن افراد مرتکب شده بودند فراموش کنند.

در عراق که از اشغال جنایتکارانه آمریکا رنج می برد، یکی از آن گروه ها فعال بود و به جای مقابله با «ارتش» اشغالگر با سلاح های فراوان، خشم خود را آشکار کرد و هزاران کمربند انفجاری و خودروهای بمب گذاری شده خود را علیه عراقی های ساده منفجر کرد. غیرنظامیانی که از ظلم و جنایت در امان نبودند، تفنگداران دریایی آمریکا و خواهرانشان دشمن دیگری را یافتند که آنها را کشت، سلاخی کرد، مساجد و بازارهایشان را منفجر کرد و زنانشان را به اسارت گرفت، اما این بار او انگلیسی صحبت نمی کرد، بلکه بیشتر به زبان انگلیسی ، عربی کلاسیک، علاوه بر زبان های دیگر مانند تاجیکی، چچنی، فرانسوی و غیره صحبت می کرد.

در سوریه نیز همین موضوع تکرار شد، البته با مشارکت مردمی اصلی‌ها همراه با عوامل، به طوری که انگشتان عرب و خلیج به خوبی در کنار انگشتان امیرالمؤمنین و هیئت همراهش در شمال به چشم می‌خورد. مرز شام عربیت و اصالت، جایی که او هزاران کیلومتر از مرز را به دالان هایی برای قاچاق بهترین سلاح ها تبدیل کرد. جدیدترین آنها همراه با صدها هزار جنگجوی عرب و عجم، با نظارت مستقیم بر اتاق های عملیاتی که همراه با افسران اطلاعاتی اسرائیلی و امریکایی و بسیاری دیگر منجر به قتل عام علیه سوری ها می شود.
در نزدیکی مرز دیگری، اتاق عملیات “MOC” در یکی از پادشاهی ها باز شد. این اتاق عملیات در درعا و اطراف آن را تا دمشق هدایت می کرد و نقش برجسته ای در کنترل شبه نظامیان بر مناطق وسیعی قبل از شکست آنها داشت. و دولت سوریه و متحدانش کنترل آنها را دوباره به دست گرفتند.

در یمن نیز همین سناریو تکرار شد: گروه‌ها، احزاب و رهبران شعارهای یکسانی را ارائه کردند، توجیهات مشابهی را به کار بردند و صدها هزار جوان فریب خورده و قبایل را به یک جنگ بازنده به رهبری آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها بدون شرم و حیا انداختند. شرمنده، حتی اگر برخی از بادیه نشینان در صفوف بودند و تصویر را ربودند.

در لبنان، لیبی، تونس و سایرین، گروه‌هایی شبیه به آن‌هایی که در بالا به آنها اشاره کردیم ظهور کردند، که همگی به ایجاد درگیری‌ها و درگیری‌های داخلی کمک کردند، که منجر به نابودی اقتصاد کشورها، تقسیم شهروندان آنها از نظر فرقه‌ای و قومی شد. و از نظر اجتماعی و در همه زمینه ها خساراتی را به دنبال داشت که بازیابی یا جبران آن دهه ها طول می کشد و این در صورتی است که استکبار جهانی این اجازه را می دادند.

زمانی که جنگ اسرائیل در نوار غزه تقریباً چهار ماه پیش آغاز شد که از نظر زشتی و بی رحمی بسیاری از جنگ های انجام شده در سی سال گذشته فراتر رفت و تا لحظه نگارش این مقاله منجر به خسارات جانی و مادی عظیم شد. تخریب هزاران واحد مسکونی، تأسیسات تجاری و صنعتی و کلیه مؤسسات بهداشتی، آموزشی و خدماتی تقریباً به حالت تعلیق درآمده بود، بسیاری از کسانی که از رسانه‌های هدف برنامه‌ریزی مجدد شده بودند و اقدامات «گروه‌های تکفیری» را توجیه می‌کردند. و با مشروعیت بخشیدن به جنایات و کشتارهای خود، انتظار داشت که این گروه ها به کمک بخش آسیب دیده بیایند، شمشیرهای خود را از غلاف بردارند و مبارزان آن را بسیج کنند، توده های آن را بسیج کنند و تهاجم بزرگ خود را علیه دولت کشتار و تروریسم «اسرائیل» انجام دهند. به ویژه اینکه برخی از این گروه ها حملات خود را در برخی از کشورهای محاصره کننده مانند سوریه و لبنان به عنوان مقدمه ای برای آزادی فلسطین توجیه می کردند و اغلب شعارهایی از جمله آزادی فلسطین از حومه جنوبی بیروت می گذرد سر می دادند یا از طریق دمشق پایتخت سوریه، اما این اتفاق نیفتاد و ساکنان بخش آسیب دیده هیچ پیروزی یا کمکی از آنها ندیدند، بلکه سکوتی کر کننده ای یافتند که همه دهان ها را تحت تأثیر قرار داد. ناتوانی قابل توجهی که دست همه را بسته بود، و حتی حداقل سطح همبستگی از طریق طرد و نکوهش، مانند آنچه برخی رژیم‌های عربی انجام می‌دادند، از آن گروه‌ها نبود.

در اینجا، سؤالات زیادی به ذهن خطور می کند که هنوز هیچ کس از طریق صدها صفحه که شعله ور درگیری بودند و از طریق هزاران روایت واقعی و ساختگی که جنگ های داخلی را دامن می زد و گرایش های قبیله ای، فرقه ای و قومی را احیا می کرد، مطرح نکرده یا به آنها پرداخته است. سخنگویان آن گروه ها یا رهبران آنها که شبانه روز صفحه را با فریاد، زاری، دروغ و ساختگی پر می کردند و حتی یک کلمه هم در مورد آنچه در نوار محاصره شده غزه می گذرد، نمی گفتند.

تریبون های رسانه ای معروفشان که میلیون ها فریب خورده و گمراه شده دنبالش کردند کجا رفت؟

کجا رفتند هنرمندان و خوانندگان معروفشان که با تبلیغ دروغ و ریا و ناله بر قربانیان جهان را به گریه انداختند؟

واعظان و شیوخ و علمایی که به حمایت از مظلوم آمدند و فتواهای حلال جنگ و حمایت و جانفشانی و حتی جهاد نکاح را صادر کردند کجا رفتند؟

بلکه توپ ها و موشک های آنها کجا رفتند که با آن خانه های غیرنظامیان امن را ویران کردند، صدها هزار نفر را کشته و زخمی کردند و شهرها و شهرهایی را که از دیرباز سدی در برابر بیگانگان و اشغالگران ساخته بودند ویران کردند؟

کجایند «شهادت طلبان» و «افراط گریان» که نه از مرگ می‌ترسند، نه از کشتن می‌ترسند و در حالی که بر حوریان زیبا شادی می‌کنند، به جنگ می‌روند؟

این همه کجاست؟ شاگردان، حامیان و حامیان آنها در حمایت از مردم غزه و مقاومت در برابر غزه کجا هستند؟ بلکه در حمایت از مسجد الاقصی که شبانه روز در معرض یهودیت قرار می گیرد و چندین ماه است که مردم آن از اقامه نماز در آن ممانعت می کنند، کجا هستند؟ آیا آنها قطب نما را که به او اشاره می کرد گم کردند؟ یا در میان جمع آوری پول های نامشروعی که از سوی عوامل آمریکا به آنها سرازیر می شد، او را فراموش کردند؟ آیا می بینید که مرزها به روی آنها بسته شد و آنها نتوانستند به غزه یا بیت المقدس برسند؟ یا فکر می کنید آنها به دلیل داروهایی که در طول درمان خود در بیمارستان های اسرائیل مصرف می کردند، از زوال عقل رنج می بردند؟

سوالات زیادی در ذهن مردم هنگام زندگی در بمباران، کشتار، رنج و آوارگی در غزه عزیز خطور می کند و هر روز ده ها سوال از آنها در مورد حقیقت آنچه اتفاق افتاده است می شنویم و آنها بودند که امیدوار بودند پیروزی سریعی که به تجاوز پایان می دهد، جنگ را متوقف می کند و رنج و درد زیادی را کاهش می دهد.

ما به نوبه خود به طور غیرقابل توضیحی مطمئن بودیم و هنوز هم داریم که اکثریت قریب به اتفاق این گروه ها و حامیان آنها مخلوق آمریکا و «اسرائیل» هستند و حداقل اگر اینطور نیستند، دشمنان ملت هستند. و با نیروهای استعمار جهانی برای همین هدف دیدار کردند، یعنی نابودی هر… صدای مقاومت در منطقه و کشته شدن هر روح آزاده و سربلندی که استعمار و اشغالگری را رد می کند و معتقد است که باید مقابله و مقاومت شود.

ما از روز اول نبرد بودیم و معتقدیم که مردم آزاده ملت در لبنان، سوریه، یمن، عراق و ایران کسانی بودند که با آن گروه ها مقابله کردند و آنها را شکست دادند و مانع گسترش و کنترل آنها شدند. بسیاری از کشورهای منطقه همان کسانی هستند که برای حمایت از غزه می آیند و چیزهای گرانبها و گرانبهایی را عرضه می کنند تا از شکست آن جلوگیری کنند یا کمر او را بشکنند.

ما شک نداشتیم که این یک تصادف اجتناب ناپذیر بود و همینطور هم شد! این محور شریف و مقاوم به عهد و پیمان خود وفادار به منافع مردم منطقه حتی از طرف مخالفان و جرم انگاری و سوء استفاده از آن بود و نه از کسی انتظار قدردانی دارد و نه انتظار دارد. از هر کس کمک بخواه، وظیفه را بر امکان مقدم می‌دارد، و با کف دست برهنه‌اش با شپش‌های آمریکا و «اسرائیل» مقابله می‌کند.

این محور مقاومت سزاوار محبت، احترام و قدردانی از سوی ما، همه مردم فلسطین و کل ملت است، زیرا زمانی جز منبعی برای سازندگی و بازسازی نبوده است. برده فروشی در ازای چند درهم چیزی جز لعن و نفرین ندارند که در طول زندگی و بعد از مرگشان آزارشان خواهد داد.

غزه و فلسطین و ملت مدیون محور شریف خود خواهند ماند که به یاری و حمایت خداوند از سقوط یکی از دژهای رزمی آن جلوگیری کرد و جلوی گسترش نوک نیزه استعمار را به منطقه موسوم به «اسرائیل» گرفت. و بدون کوچکترین تردیدی این راه را ادامه خواهد داد تا زمانی که تمامی قدرت های استعماری به طور غیرقابل برگشتی از منطقه ما حذف شوند و در آن روز مؤمنان به نصرت الهی شادی کنند.