در پی گران شدن قیمت انواع ماهی در قشم یک شاعر در این مورد شعری را در فضای مجازی منتشر کرد. چنان قحطِ ماهی به قشم و سَلَخ/ همان قحط سالِ دمشق و ملخ/۱ شنیدم که کَمّات و صیادِشب/ سُکان را گرفته به شهرِ خَصَب/ عرب می خرد ماهیان با دلار/ تومن سُخرِه و ساقط […]
در پی گران شدن قیمت انواع ماهی در قشم یک شاعر در این مورد شعری را در فضای مجازی منتشر کرد.
چنان قحطِ ماهی به قشم و سَلَخ/
همان قحط سالِ دمشق و ملخ/۱
شنیدم که کَمّات و صیادِشب/
سُکان را گرفته به شهرِ خَصَب/
عرب می خرد ماهیان با دلار/
تومن سُخرِه و ساقط از اعتبار/
ز شیخی شنیدم به یک انجمن/
نمانده مُروّت دگر در وطن/
فقیران گرسنه دریغ از هوور/
خصب پر شده از هوور و کپور/
همان بحر و آب و همان روزی است/
مهم در جهان حسِّ دلسوزی است/
تحاریمِ دنیا ندارد اثر/
اگر رحم آرد بشر بر بشر/
«مَلوک و سِکَلّا» اگر شد گران/
چه ربطش به تحریم و جنگِ خران؟!/
خدا خود گواه است و دانای راز/
منی که نوشتم همین قصه باز/
سه ماهست ماهی نخوردم از آن/
در این قحط سالی ندارم توان/
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ