دیگر سراغ مسئولان فرهنگی قشم نمی‌روم

«چیزی که این روزها روی آن کار می‌کنم، عود الکترونیک است. به خاطر این که صغه و کاسه ندارد و دست و پاگیر نیست و خیلی از نوازنده‌های صحنه آن را ترجیح می‌دهند و به من سفارش داده‌اند. از سیم‌های «آلیس» استفاده می‌کنم که نسبت به قیمتش کیفیت دارد. سیم‌هایی به نام «آلان» در بازار […]

«چیزی که این روزها روی آن کار می‌کنم، عود الکترونیک است. به خاطر این که صغه و کاسه ندارد و دست و پاگیر نیست و خیلی از نوازنده‌های صحنه آن را ترجیح می‌دهند و به من سفارش داده‌اند. از سیم‌های «آلیس» استفاده می‌کنم که نسبت به قیمتش کیفیت دارد. سیم‌هایی به نام «آلان» در بازار است که کیفیت ندارد.»

این سخنان سازسازی است که مؤلف است و به دنبال حرکت به جلو در بستر سنت. او بر «عودسازی» تمرکز دارد. در کنار و گوشه کارگاهش، علاوه بر سازهای کامل و نصفه و نیمه‌خودش، عودهای سوری ساخت علی خلیفه و عراقی نیز دیده می‌شود. در گوشه‌ای یک دسته چوب به پیت حلبی چسبیده است.
او در این باره می‌گوید: «آن زمان که من عودسازی را شروع کردم، در ایران و استان هرمزگان، دو نفر بیشتر عود نمی‌ساختند. گوش ما در اینجا آشنا با صدای عود عربی کشورهای عربستان و بحرین و امارات است؛ موسیقی خلیج‌فارس٫ در واقع عود ترکیه را آشنا نیستیم. ضمن این که تمرکز من بر عودسازی است و نه نوازندگی.»
محمد رفیع اشعری، اهل قشم که متولد قشم است، در سال ۱۳۶۴۴ با موسیقی محلی قشم آشنا شده است. او از کودکی در آغوش مادری که به موسیقی دل بسته بود، با آهنگ‌های بیکران خلیج‌فارس آشنا شد.
ـ «با موسیقی‌ گرامافون و صدای مادری خانه‌دار و گوسفند و بز و همهمه باد در شاخسار درختان، فعالیت همراه با طنین موسیقی بود. موسیقی که از رادیو پخش می‌شد چه از رادیوهای کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و چه رادیو ایران. من با صدای گلپا آشنا بودم ولی او را نمی‌شناختم. این متعلق به سال ۱۳۵۴ بود. در مدرسه هم به خاطر ضرب گرفتن روی میز مدرسه، بارها اخراج شده‌ام.»
بعد از این سخنان، اشعری نگاهی به ساز ابتدایی که سال‌های دور با پیت حلبی ساخته است و با آن ۷۰۰ ترانه اجرا کرده است، می‌اندازد: «تا این که در سال چهارم دبیرستان که هجده سالم بود، مجذوب عود شدم. آقای حسنزاده ساز می‌زد و من مدام پرسش می‌کردم. ساز عود را لمس کردم و بعد این ساز را به خاطر اینکه پدرم برایم حاضر نشد سازی بخرد ساختم. طول دسته آن به اندازه طول دسته عود است و سیم آن را به ضخامت نخ‌های ماهیگیری.»
از او می‌پرسم که چرا در آن سال‌ها مفتون ابراهیم منصفی (رامی) نشده و تحت تأثیر گیتار قرار نگرفته است، او می‌گوید: «گیتار ساز محلی نبود، اگرچه اقبال داشت. ما بیشتر آهنگ‌های محلی را با عود و نی جفتی در مراسم‌ها می‌نواختیم. گیتار در موسیقی محلی اینجا نقشی نداشت. مخصوصاً در قشم، فقط عود بود.»
اشعری علاوه بر این که عودسازی را در قشم سامان داده است، برای سهولت کار ترفند‌هایی را نیز به کار برده است: «ابتدا در لب ساحل در شن، با گچ قالب درست می‌کردم. بعدها پس از ساخت ده عود، به فکر ساخت قالبی افتادم که آن را بتوانم اندازه‌گیری بکنم.
در نتیجه قالبی چوبی ساختم و شکل نیم‌دایره به آن دادم که کارم را تسریع و دقیق‌تر کرد. بعد تعداد نیم‌دایره‌ها را به پنج تا تقلیل دادم تا به حجمی توخالی رسیدم که بتوانم آن را روی گیره ببندم. داستان به جایی رسید که بعدها برای رسیدن به هندسه دقیق و تولید زیاد آن به فکر یک «شابلون» افتادم. به توپ‌بازی رنگی راه‌راه که قاچ‌های برابر بود، توجه کردم. ترکه‌ها یا قاچ‌ها را بر این اساس ساختم؛ به گونه‌ای که ترکه‌ها در نیم‌دایره محل اتصال دسته قطع می‌شد. به این فکر افتادم که قالب به گونه‌ای باشد که قاچ‌های کاسه عود و دسته، همگی در یک قالب پیوسته در بیایند. و این نوع عودسازی را در جایی ندیدم. البته تا عرض خاصی که بین ۳۵ تا ۳۶ سانتیمتر است، چنین سازی، خوش‌صدا خواهد بود. بعدها با عودسازی از تهران به نام «عرفاتی» آشنا شدم و متوجه شدم که عودی که ساختم خیلی نزدیک به عود ایشان است. سپس خدمت آقای قنبری مهر رفتم. البته ایشان در ویولون‌سازی بسیار متبحر است. از محضر او در عودسازی سعی کردم ایرادهای کارم را تصحیح کنم. اما مطلب مهم این است که بیشترین تراکم و شیوع عود در قشم است و نه در شهرهای دیگر ایران.»
اشعری که بیش از دو هزار عود ساخته و پنج هزار عود تعمیر کرده است، در کارگاهی کوچک، پشت بازار قدیمی قشم کار می‌کند.
بیشتر عودهای جزیره قشم ۱۰ سیمی بوده و اکنون به خاطر میل نوازندگان به صدای زیرموسیقی، عمدتاً ۱۲۲ سیمی شده است. برخی هم ۱۳ سیمی سفارش می‌دهند، یعنی هم «فا» پایین و هم نت «ر» بالا را داشته باشد.
وی درباره مواجهه خود با «بربط» استاد قنبری‌مهر گفت: «آنچه در محضر قنبری مهر دیدم، بربطی بود که زنگ و صدای عود را نداشت. زنگی که یک ساز باید داشته باشد را نداشت و البته، حیا موجب شد که به ایشان نگویم. در سه‌تار تاره رنگ صدای خاصی را می‌شنوید که مثلاً در ساز مرحوم «عشقی» آشکار است. در بیشتر سازهایی که جنس صفحه آن‌ها چوبی است این رنگ صدا هست اما در آن بربط‌ها ندیدم. بربط آنگونه که آقای قنبری مهر توضیح داد این بود که عرض ساز را کم کردند و به ۳۰ سانتیمتر رساندند و طول ساز را به اندازه یک پرده (۵ر۳ سانتیمتر) کم کرده و به دسته ‌ساز اضافه کرده‌اند. که مورد قبول من نبود.»
نگاه انتقادی این عودساز نسبت به شیوع عودنوازی نیز چنین است: «الان نوازنده عود زیاد داریم، اما همگی ویدیوهای «نصیرشمه» و «مُنیربشیر» را می‌بینند و جوگیر می‌شوند. کسی به دنبال موسیقی اصیل ایرانی آنگونه که برای تار و سه‌تار بودند نیست. از خواص منصور نریمان بود و خواننده معروف عبدالوهاب شهیدی که سنتی می‌نواختند برای تار و سه‌تار متد نوشته شده است اما برای عود خیر.»
و پایان سخن اشعری این بود: «اینقدر درد دل کردیم که به جایی نرسید. من از پیت حلب نفتی شروع کردم. زمانی که هیچکس عود نمی‌ساخت. الان هم هرکسی هست، شاگرد من است. به منطقه آزاد قشم گفتم بگذارید سفر تحقیقاتی به سوریه داشته باشم. همانگونه که به ترکیه و مصر و عراق رفته‌ام. اما تاکنون هیچ اتفاقی نیافتاده است. دوست دارم آنچه آموخته‌ام را تدوین کنم و پژوهشم کامل شود.البته همکاری‌های خوبی با جشنواره‌های قشم با سازمان منطقه آزاد داشتیم، اما دریغ از حمایت من دیگر سراغ مسئولان نمی‌روم چون حرف‌هایم را زده‌ام.»با او در جزیره قشم وداع می‌کنم. مردی خود آموخته در هنر صنعت عودسازی که برای یک سال و نیم دیگر باید ۶۰ ساز بسازد. با مردی که خلاف جهت آوار اجناس چینی در بازار قدیم قشم، عودی را برای نوازنده‌ای کانادایی، یک تنه با دل و جان می‌سازد. در گرماگرم کار او، در شرجی هوای قشم بوی صفای این عودساز، مترنّم شده است. چنین باد تا سالیان سال.
منبع : اطلاعات