بین سواد و تاریخ رابطهای مستقیم وجود دارد؛ یعنی آغاز تاریخ و دوران تاریخی همراه با ابداع خط و نوشتار است. محققین نیز دوران قبل از ابداع خط را دوران قبل از تاریخ نامیدهاند. با ابداع خط، سواد و نوشتن و به تبع آن تاریخ هم آغاز میشود. سرنوشت بشر هم به دو دورهی پیش […]
بین سواد و تاریخ رابطهای مستقیم وجود دارد؛ یعنی آغاز تاریخ و دوران تاریخی همراه با ابداع خط و نوشتار است. محققین نیز دوران قبل از ابداع خط را دوران قبل از تاریخ نامیدهاند. با ابداع خط، سواد و نوشتن و به تبع آن تاریخ هم آغاز میشود.
سرنوشت بشر هم به دو دورهی پیش از تاریخ و تاریخی تقسیم میشود؛ دورهی تاریک و طولانی بیسوادی و دوران روشن باسوادی. در دوران پیش از تاریخ چون سوادی نبوده و خط و نوشتاری وجود نداشته اطلاعات تاریخی بشر از آن دوران اندک است و بیشتر اطلاعات ما از پیش از تاریخ بشر بوسیلهی دادههای باستانشناسی بدست میآید.
اما دوران باسوادی بشر به مدد ابداع خط و نوشتار دورانی روشن است. در حین جستجوهایم پیرامون سواد به کتابی بنام درستایش بیسوادی ازهانس ماگنوس انسنس برگر ادیب و فیلسوف آلمانی برخورد کردم. او بیسوادان را به دو گروه دسته بندی کردهاست بیسوادان عام، که سواد خواندن و نوشتن ندارند، و بیسوادان مدرن. به عقیدهی او بیسوادان خالق ادبیات در دوران پیش از تاریخ بودند.
قالبهای اولیهی ادبی از اسطوره تا وزن آهنگین ترانههای کودکانه، از قصه تا تصنیف و از دعا تا چیستان همگی تاریخی کهنتر از خط و نوشتار دارند. برخی از مظاهر و دستاوردهای تمدن نیز از ابداعات بیسوادان است و در دوران تاریک تاریخ بشر بدست آمدهاند: شهرنشینی، تمدن، خانه سازی،کشتی، کشاورزی، باغبانی، و هنرهایی همچون نقاشی و حجاری و تندیسگری و… . جالبتر اینکه خط و نوشتار و به تبع آن سواد را هم بیسوادان ابداع کردهاند.
اما اینان چگونه بیسوادانی بودهاند؟ بیسوادانی متفکر، باهوش و خلاق با حافظهای قوی و بهزعم او قابل ستایش. در سویی دیگر بیسوادان مدرن قرار دارند. کسانی که نه تنها سواد خواندن و نوشتن دارند حتی ممکن است دارای تحصیلات عالیه هم باشند اما رغبتی به مطالعه ندارند و زمان زیادی را به تماشای تلویزیون و سر کردن در شبکههای اجتماعی مجازی اختصاص میدهند.
باسوادی که بیتفاوت است، اهل مطالعه و دانایی نیست و رغبتی به درگیر شدن با مشکلات جامعه ندارد. از دیدگاه این ادیب آلمانی، آن بیسواد شایستهی ستایش است و این باسواد لایق نکوهش. یادگیری، آموزش، رشد و تکامل شخصیت حتی در جوامع مدرن، با خواندن و نوشتن مرتبط است.
در سدههای اخیر که وسائل صوتی تصویری پیشرفته و وسائل الکترونیکی مانند کامپیوتر، گوشیهای هوشمند و امکاناتی چون اینترنت و … یک حرکت دستهجمعی را برای قبضه کردن جهان آغاز کردند، برخی از متخصصان، خبر از پایان دورهی کتاب و کتابخوانی دادند؛ اما در جوامع پیشرفته چه در مورد بزرگسالان و چه در مورد کودکان، با وجود افزایش توجه به وسایل ارتباط جمعی مذکور، میزان مطالعهی عمومی کاهش نیافته است.
این نکتهی بسیار قابل تأملی است. اگر بخواهیم جامعهای پیشرو داشته باشیم و هر روز فاصلهی ما از نظر تمدن و تکنولوژی با جوامع پیشرفته بیشتر نشود، همچنین اگر بخواهیم از نظر فرهنگی جامعهای بهنجار داشته باشیم، یعنی جامعهای که بتواند از یک تاریخ و فرهنگ غنی و عظیم حمایت کند و حامی و نمایندهی آن در بین جوامع دیگر باشد، باید برای اهمیت و ارزش دادن افراد به مطالعه عمیقاً در اندیشه بود و به شکل وسیعی برنامهریزی کرد.
به گفتهی اکثر جامعه شناسان، اقوام و مللی که با مطالعه مأنوس بوده و کتاب و کتابخوانی در میانشان رواج بیشتری داشته است، توانسته اند فرهنگی ماندگارتر و پویاتر از خود به جای بگذارند و میراث فرهنگی و گنجینههای معارف و دستاوردهای عالمان و فرهیختگان خود را به نسلهای دیگر منتقل کنند. بیاییم در سال پیشرو مطالعه را سرلوحه کار خویش قرار دهیم و با یک برنامهریزی منسجم سالی پر از مطالعه و دانایی را برای خود و فرزندانمان رقم بزنیم.
جامعه ما در این برهه از تاریخ به باسودان و فرهیختگانش نیاز مبرم دارد. باسوادانی که دغدغهی پویایی و توسعهی همه جانبه جامعه را داشته باشند و در راه رسیدن به این هدف تلاش نمایند و خود را به سلاح دانایی مجهز سازند. *تاریخ پژوه و عضو جامعه دانشگاهیان قشم
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ