بنی‌صدریزاسیون روحانی دستپخت چه کسانی است؟/ «پروژه ناامیدسازی» جریان خاص برای استقبال از حکومت جدید ایران!

چه شد که آشنا به یاد صلابت رهبر انقلاب افتاد؟ در جستجوی صلابت روحانی…  «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید. *** «پروژه […]

چه شد که آشنا به یاد صلابت رهبر انقلاب افتاد؟ در جستجوی صلابت روحانی…

 «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

«پروژه ناامیدسازی» جریان خاص برای استقبال از حکومت جدید ایران!

«پروژه ناامیدسازی» هشتگی است که به تازگی توسط فعالان جریان چپ در توییترایجاد شده و اینطور عنوان می‌کند که عده‌ای قصد دارند جامعه رأی دهنده به رئیس‌جمهور روحانی را ناامید کنند.

مروّجین این هشتگ همچنین به مشکلات کشور نیز اشاره می‌کنند و ضمن تأکید بر بحرانی بودن این مشکلات! اینطور وانمود می‌کنند که ناامیدی ربطی به روحانی ندارد و مادام که جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، مشکلات مرتفع نخواهد شد.

در همین حال، «آذر منصوری»، فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با سایت جماران در اشاره به چیزی به نام «کارشکنی دولت موازی علیه روحانی» اظهار کرده است:

این کارشکنی ها تا حدودی قابل پیش بینی و در ادامه دستورکار دولت موازی بود که با قدرتی بیشتر در دور دوم، درصدد ناکارآمد جلوه دادن دولت و القای یأس و ناامیدی در میان پایگاه اجتماعی و حامیان متشکل آن، به ویژه اصلاح طلبان هستند.[۱]

در اقتفای این رفتارها نیز «سعید حجاریان» در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه شرق طی یادداشتی با اشاره تلویحی به گزاره جدید وارد شده در ادبیات اصلاح‌طلبان درباره «حکومت جدید در ایران»! تأکید کرد: «اصلاح‌طلبی» نمی‌میرد؛ چه در دوره شاه، چه در دوره جمهوری اسلامی و چه در سایر ادوار![۲]

*برای اینکه ربط و ارتباط سه گزاره طرح شده در بالا بهتر مشخص شود، می‌توان به این نکته اشاره کرد که مروّج ناامیدی طی یکسال گذشته، اساساً خود اصلاح‌طلبان بوده‌اند.

برای مثال، این، شخص خانم آذر منصوری (که در بالا مدعی مبارزه با پروژه ناامید سازی شده است) بود که سال گذشته در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا ضمن تأکید بر اینکه در جامعه «ناامیدی» شکل گرفته، اظهار کرده بود: با توجه به این که می‌پذیریم امروز جامعه ما حس ناامیدی و یاس دارد از چه طریق و راهی می توانیم این ناامیدی را به امید تبدیل کنیم؟[۳]

اما این سیاه‌نمایی‌ها (که اکنون باید در قبال آنها انکاری ناشیانه صورت بگیرد!) از چه رو صورت می‌گرفت و چرا همچنان نیز ادامه دارد؟!

پاسخ را باید در اظهارات حجاریان و اشاره به حکومت آینده ایران در ادوار بعدی جست…

پروژه‌ای که اگرچه اشاره ما به آن در ظاهر امر کمی بدبینانه به نظر می‌رسد اما واقعیت دارد. کما اینکه چندی قبل یکی دیگر از مشاهیر اصلاح‌طلب (که گفته می‌شود محمدرضا خاتمی بوده است) نیز به حضور و تنفس اصلاح‌طلبان در حکومت آینده اشاره کرده بود.[۴]

بگذارید ساده‌تر بگوییم… بر اساس راهبرد ستاد اصلاحات، ناامیدی یعنی «بحران مشروعیت» و بحران مشروعیت نیز یعنی انقلاب یا همان چیزی که پیش‌لرزه‌اش در دیماه ۹۶ رخ داد. و انقلاب هم یعنی روی کار آمدن حکومتی جدید در ایران که اصلاح‌طلبان زمزمه‌ها برای آن را شروع کرده‌اند.

نکته ولی اینجاست که این ناامیدی چیز جز القای ناجوانمردانه جریان خاص نیست و اوضاع کشور در ابعاد مختلف و حتی در بعد اقتصاد نه تنها بحرانی نیست بلکه پیشرفت‌های بزرگی هم داشته است.

به سخن دیگر اینکه ماهیت فضای اعتراضی که اصلاح‌طلبان ایجاد کرده‌اند یک «اعتراض ظالمانه»است که می‌کوشد واقعیت‌ها و مثبتات کشور را به مردم نگوید و رخدادی شبیه به دیماه ۹۶ را پدید بیاورد که افرادی با موبایل‌های هوشمند و در حالی که اکثریت آنها شاغل بودند و شعارهای سیاسی می‌دادند با ژست نداری اقتصادی و گرسنگی به خیابان‌ها بیایند!

شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که ستاد جریان خاص حتی فکر سهل‌سازی این بخش از ماجرا را هم کرده است و با «بیشرف» خطاب کردن ناجا و حمایت از این حرکت شوم، حتی در مجلس! و نیز با دادن گرای حضور خیابانی به مردم[۵] تکلیف اتمّ خود را برای پروژه‌ای که تلاش کردیم شِمایل آنرا برای مخاطبان محترم ترسیم کنیم، انجام داده است.

اینکه نتیجه این پروژه ناجوانمردانه چه باشد و به کجا بیانجامد، مسئله‌ایست که روشنگری یا سکوت خواص کشور تکلیف آنرا مشخص خواهد کرد.

***

آنها که گفتند: روحانی استعفا…

بنی‌صدریزاسیون روحانی دستپخت چه کسانی است؟

«علی صوفی»، فعال اصلاح‌طلب و از وزرای دولت اصلاحات به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با اعتمادآنلاین ضمن تأکید بر اینکه مردم ایران ناامید شده‌اند، گفته است:

اگر اصلاح‌طلبان از ابتدا پیش‌بینی می‌کردند که آقای روحانی چنین عملکردی خواهد داشت آنگونه که سفت و سخت به پای آقای روحانی ایستادند و ایشان به عنوان تنها کاندیدای اصلاح‌طلبان مطرح شد، جلو نمی‌آمدند. شاید کاندیدای دیگری را می‌آوردند یا آقای روحانی را قانع می‌کردند که از کاندیداتوری انصراف دهد.

او همچنین با پیش کشیدن بحث خلع روحانی از قدرت تأکید می‌کند:

انفعال آقای روحانی بی‌تاثیر نبوده است، اگر آقای روحانی همچنان فعال، محکم و مقاوم ایستادگی می‌کرد وضع کشور قطعا بهتر از الان بود. رییس‌جمهور اگر رییس‌جمهوری باشد که پای تعهداتش بایستد ولو اینکه مجبور به کناره‌گیری هم شود، خیلی بهتر است تا اینکه منفعل باشد و اوضاع کشور در حالت بلاتکلیفی باشد.[۶]

*مسئله استعفای رئیس‌جمهور روحانی که ظاهراً به تازگی مطرح شده، چند روز قبل در مصاحبهسعید حجاریان با روزنامه اعتماد نیز مورد اشاره قرار گرفت.

او اینطور وانمود کرده بود که این مسئله راهبرد جریان راست و نسخه آنها برای رئیس‌جمهور روحانی پس از شکست برجام است![۷]

این در حالیست که این مسئله نخستین بار ۳ سال قبل توسط شخص سعید حجاریان مطرح شده است[۸] و او با روزنامه اعتماد ناراستی کرده بود. ضمن اینکه اصولگرایان اساسا معتقد به چنین چیزی نیستند.

در واقع اصولگرایان، خلع رئیس‌جمهور از قدرت ولو با وجود ضعف‌های عمده (مگر در شرایط خاص) را موجب ضعف نظام می‌دانند و انتقادات آنها به رئیس‌جمهور فعلی هم صرفا به دلیل کند شدن سرعت پیشرفت کشور است نه به دلیل بی‌کفایتی مطلق رئیس‌جمهور.

با تحلیل ما، علت اصرار آقایان حجاریان، صوفی و کسان دیگری در ستاد اصلاحات به استعفای رئیس‌جمهور و بنی‌صدریزاسیون روحانی اینست که آنها فکر می‌کنند کسانی از مردم در شرایط فتنه اعتراض ظالمانه و حرکت خیابانی قرار گرفته‌اند و استعفای رئیس‌جمهور یا خلع او از قدرت می‌تواند به عنوان مقوّم این فضا عمل کند.

 گفتنیست چپ‌ها در حالی زمزمه استعفای آقای روحانی را سر داده – و البته آنرا به اصولگرایان نسبت می‌دهند- که برخی محافل تحلیلی معتقدند ناصیه چپ‌ها و رئیس‌جمهور روحانی به یکدیگر گره خورده است و آنها دچار هم‌سرنوشتی شده‌اند.

این هم‌سرنوشتی نیز نخواهد گذاشت که فرجام بازی تلخ خلع روحانی از قدرت و به استعفا کشاندن او (فرض بر وقوع) آنطور که ستاد جریان خاص طراحی کرده، تمام شود…

***

چه شد که آشنا به یاد صلابت رهبر انقلاب افتاد؟ در جستجوی صلابت روحانی…

ایسنا گزارش داد، «حسام‌الدین آشنا»، مشاور رئیس‌جمهور روحانی و رئیس مرکز مطالعات استراتژیک ریاست‌جمهوری، به تازگی در یک توییت با اشاره به اظهارات اخیر وزیر خارجه آمریکا نوشته است:‌

«اعلام استراتژی جدید آمریکا در مورد ایران از الطاف خفیه الهی برای درک عظمت انقلاب اسلامی، توانایی ملی و صلابت رهبری است. ملت ما برای پاسخ به آمریکا متحدتر خواهد شد. پاسخ ایران به ترامپ نه عجولانه ولی دردناک خواهد بود.»

*در اشاره به این اظهار نظر عجیب آشنا باید از او پرسید که پس صلابت رئیس‌جمهور روحانی در مقابل آمریکایی که کدخدا نام داشت چه می‌شود؟!

چرا امروز که به فضای شکست برجام و غلط بودن وعده‌های دولت در این باره رسیده‌ایم؛ آقایان به یکباره از صلابت رهبری سخن می‌گویند؟!

گفتنیست، چهره‌های دولتی و اصلاح‌طلب طی روزهای اخیر و بویژه پس از اعلام خروج آمریکا از برجام، به یکباره از نقش رهبری نظام در رفتارهای دولت و مسئول بودن مقام معظم رهبری در مسئله برجام و حتی FATF سخن می‌گویند.[۹][۱۰]

آنها همچنین با طرح چیزی تحت عنوان «دولت موازی» از این گفته‌اند که این تشکیلات مخفی! نمی‌گذارد دولت روحانی موفق شود.[۱۱]

این رفتارهای ناجوانمردانه اما در حالیست که مشخص نیست این افراد چرا در طول ۵ سال گذشته حرفی از رهبری نظام و صلابت ایشان نمی‌زدند؟!

اساساً چرا روزی که درباره برجام نامه تبریک نوشته شد، روزی که افرادی در خیابان‌ها رقصیدند و روزی که از گلابی‌های برجام و فتح‌الفتوح و آفتاب برجام و «صبح بدون تحریم» سخن گفته شد، حرفی از رهبری و دولت موازی نبود؟!

حتی می‌توان از آقای آشنا پرسید چرا زمانی که با لحنی خواهشگرانه از این می‌گفت که «مقامات کشورهای غربی می‌گویند چگونه به ایران کمک کنیم» حرفی از صلابت رهبری نبود؟![۱۲]

تحلیلگران معتقدند این اظهارات و این قبیل تأکیدات بر نقش و صلابت مقام معظم رهبری! از آنرو صورت می‌گیرد که قرار است ضمن «مقصّرتراشی»، مشکلات کشور و بویژه برجام روحانی به گردن رهبری نظام جلوه داده شود.

این در حالیست که مقام معظم رهبری از روز اول بدبینی خود نسبت به مذاکره و تأکیدشان مبنی بر احتمال زیاد بی‌دستاوردی برجام را ابراز کردند.

در تاریخ نیز آمده است که افرادی در سپاه امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین، فریب معاویه را خورده، حکمیّت را پذیرفتند و امام را مجبور به پذیرش آن کردند اما در آخر کار هنگامی که خدعه معاویه و عمروعاص بر همگان روشن شد؛ این عده مدعی شدند که علی(ع) هم بایستی در کنار ما توبه کند چون او فرمانده ما بود که حکمیت را پذیرفت!

***

۱_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-925128

۲_ http://sharghdaily.ir/fa/main/print/188021

۳_ mshrgh.ir/837020

۴_ mshrgh.ir/856481

۵_ https://www.farsnews.com/news/13931127001604

۶_ http://etemaadonline.ir/content/189841

۷_ mshrgh.ir/856806

۸_ https://www.farsnews.com/news/13940616001449

۹_ mshrgh.ir/856481

۱۰_ mshrgh.ir/857580

۱۱_mshrgh.ir/857580

۱۲_ https://www.khabaronline.ir/detail/377859/World/diplomacy